خیمه بزرگ ملی با رهبری شاهزاده رضا پهلوی؛ اهمیت استراتژیک در آستانه فروپاشی جمهوری اسلامی و مقایسه دو مسیر کلیدی: مذاکره یا حمله؟

خیمه بزرگ ملی با رهبری شاهزاده رضا پهلوی؛ اهمیت استراتژیک در آستانه فروپاشی جمهوری اسلامی و مقایسه دو مسیر کلیدی: مذاکره یا حمله؟

در یکی از حساس‌ترین لحظات تاریخ معاصر ایران، پرسش بزرگ پیش‌روی اپوزیسیون ملی و بازیگران بین‌المللی این است: آیا جمهوری اسلامی، با شکاف‌های عمیق در حاکمیت و افول مشروعیت داخلی و خارجی، به مرحله‌ای رسیده که با یک خیمه بزرگ ملی به رهبری شاهزاده رضا پهلوی بتوان آن را به فروپاشی مسالمت‌آمیز رساند؟ یا مسیر فشار نظامی، حملات محدود یا گسترده توسط ایالات متحده و اسرائیل کارآمدتر خواهد بود؟

اهمیت خیمه بزرگ ملی و رهبری رضا پهلوی
اندیشکده‌ها و تحلیلگران سیاست خارجی بر این باورند که موفق‌ترین انقلاب‌ها و گذارهای سیاسی، همواره نیاز به یک محور مشروع و ملی دارند که هم در داخل و هم نزد جامعه جهانی شناخته‌شده و مقبول باشد. شاهزاده رضا پهلوی با برخورداری از میراث تاریخی پهلوی، ارتباطات بین‌المللی و تصویری مدرن و دموکراتیک، تنها چهره‌ای است که می‌تواند یک خیمه بزرگ ملی بسازد؛ خیمه‌ای که در آن نیروهای اجتماعی، سیاسی و مدنی با هر دیدگاه سیاسی به شرطی که پایبند به سه اصل مطرح شده توسط ایشان یعنی تمامیت ارضی، حق تعیین سرونوشت کشور توسط مردم و جدایی دین از سیاست باشند.

ضعف شدید جمهوری اسلامی – که با بحران‌های اقتصادی، فساد فراگیر، ناتوانی نهادی و شکاف‌های ایدئولوژیک و جناحی روبروست – فرصت استثنایی برای انسجام ملی فراهم آورده که با حضور شاهزاده به‌عنوان نماد ملی، می‌تواند شرایط دوران گذار به دولت ملی را تسهیل کند.

مذاکره ترامپ و گزینه فروپاشی نرم
دولت ترامپ (و تیم امنیتی‌اش که نگاه بسیار شک‌گرایانه به جمهوری اسلامی دارد) هم‌اکنون در مسیر مذاکرات فشارمحور با تهران است. مذاکره‌ای که هدفش نه احیای رژیم، بلکه وادارکردن آن به عقب‌نشینی‌های راهبردی است تا نهایتاً یا فروبپاشد یا با چهره‌ای تحقیرشده کنار رود. در این مدل، خیمه بزرگ ملی باید آمادگی داشته باشد تا بلافاصله خلأ قدرت را پر کند و با برنامه‌های مشخص و آزموده در مدل‌های تغییر کشورهای مشابه، مانع از ایجاد بی‌ثبانی سیاسی و اقتصادی در کشور شود و بتواند تهدیدات سرزمینی خصوصا مسئله تجاوز به جزایر سه‌گانه را خنثی کند.

گزینه حمله محدود یا گسترده – به‌ویژه توسط اسرائیل و ایالات متحده – بر نابودی زیرساخت‌های هسته‌ای و نظامی جمهوری اسلامی متمرکز است. این حمله می‌تواند ضربه بزرگی به توان بازدارندگی رژیم وارد کند، اما ریسک‌های بزرگی هم دارد: تشدید بحران انسانی، شعله‌ورشدن جنگ‌های نیابتی و بی‌ثبات‌کردن منطقه. در این سناریو، خیمه بزرگ ملی اهمیت حیاتی پیدا می‌کند چرا که تنها با وجود چنین ساختاری می‌توان مانع از سقوط کشور به هرج‌ومرج کامل شد و پروژه بازسازی ملی را کلید زد.

بسیاری از اندیشکده‌ها بر اساس تجارب مشابه (مثلاً عراق، لیبی و سوریه) توصیه می‌کنند که هرگونه فروپاشی رژیم باید از قبل با طرح جایگزین و نیروی ملی هماهنگ شده باشد. حمله بدون آلترناتیو می‌تواند کشور را به باتلاق تجزیه یا آشوب بکشاند. در حالی که فشارهای مذاکره‌ای – اگر با خیمه بزرگ ملی و شبکه گسترده داخلی و بین‌المللی همراه باشد – شانس بیشتری برای تغییر نرم قدرت و انتقال به یک نظم دموکراتیک دارد.

در شرایط امروز، ساختن و تقویت خیمه بزرگ ملی با رهبری رضا پهلوی نه فقط یک گزینه سیاسی، بلکه یک ضرورت تاریخی و امنیتی است. چه مسیر فشار دیپلماتیک و اقتصادی دنبال شود و چه گزینه نظامی روی میز بیاید، بدون یک چتر ملی فراگیر، ایران در معرض خطر سقوط کنترل‌نشده قرار می‌گیرد. در مقابل، با چنین ساختاری، مسیر بازسازی ملی، گفت‌وگوی ملی و بازگشت به جامعه جهانی هموار می‌شود.

پانته‌آ گرشاسبی

Total
0
Shares