با حملات اخیر اسرائیل به نیروهای جمهوری اسلامی و حذففرماندهان ارشد سپاه پاسداران، فرصتی بیسابقه وتکرارناشدنی برای پایان بخشیدن به جمهوری اسلامی فراهمشده است. اسرائیل با هدف قرار دادن چهرههای کلیدی درساختار سرکوب، مسیر براندازی را برای مردم ایران هموارکرده است؛ مسیری که در صورت تحقق داخلی، میتوانست باهزینههای انسانی سنگینی همراه باشد. بنیامین نتانیاهویکی از پرریسکترین ابتکارات سیاسی-نظامی تاریخ اسرائیلرا رقم زده است. اما باید دانست که ظرفیت و صبر اسرائیلنیز محدود است. آنچه تاکنون رخ داده، تنها نیمی از راهاست؛ نیمه دیگر، یعنی تعیین تکلیف نهایی با جمهوریاسلامی، به نیروهای حاضر در میدان و روی زمین وابستهاست.
این بخش از مسیر، تنها از عهده مردم ایران برمیآید. اگرمردم ابتکار عمل را در دست بگیرند، میتوانند پیامی روشن بهجهان مخابره کنند؛ پیامی از اشتیاق برای تغییر و انزجار ازجمهوری اسلامی. با این حال، شرایط کنونی با نوعیپارادوکس همراه است: حذف فرماندهان سرکوب، پنجرهایبرای بازپسگیری خیابانها گشوده، اما همزمان فضایامنیتی و احتمال جنگ، باعث ایجاد رعب عمومی شده کهبسیاری از شهروندان را از حضور در تجمعات بازداشته و بهترک تهران و سایر شهرها سوق داده است.
با نگاهی به تاریخ فروپاشی رژیمهای توتالیتر، روشن است کهحضور مردم در خیابانها شرط لازم اما نه کافی برای موفقیتاست. شرط کافی، سرپیچی و بیطرفی نیروهای نظامی، بهویژه ارتش، و در درجهای کمتر، بدنه پایینتر سپاه است. تحقق تشکیل یک دولت موقت به رهبری شاهزاده رضا پهلوی، بیش از هر چیز به همین ریزش و کنارهگیری ساختار نظامیوابسته خواهد بود—ولو در غیاب حمایت مستقیم یا آشکار.
از این رو، تمرکز بر جلب نظر و تطمیع بدنه ارتش و بخشهایمردمیتر سپاه ضرورتی استراتژیک دارد. شواهدی وجود داردکه شاهزاده رضا پهلوی پیشتر با برخی چهرههای ملی درارتش در ارتباط بودهاند. اکنون برای گسترش دامنه پیام، تولیدیک ویدیوی خطابمحور ضروری است؛ مشابه آنچه پیشتربرای رهبران منطقهای و جهانی منتشر شد. محتوای این پیامباید مشخصاً بدنه ارتش و نیروهای مردمیتر سپاه را هدفقرار دهد و بر شکاف «ارتش-سپاه» تأکید کند، از جمله ازطریق:
● یادآوری ماهیت ملی و مردمی ارتش از آغاز تأسیس؛
● برجستهسازی تفاوتهای بنیادین در نام، ساختار، مأموریت و هدف میان ارتش و سپاه؛
● ایجاد حس تبعیض و نابرابری در میان ارتشیان درمقایسه با مزایای سپاه؛
● برانگیختن حس تحقیر ملی در پی حملات مکرر بهخاک ایران؛
● بازخوانی نقش تاریخی و اقتدار ارتش پیش ازانقلاب؛
● ترسیم چشماندازی روشن از ارتش ملی پس ازجمهوری اسلامی؛
● و در نهایت، هشدار نسبت به عواقب ادامه سکوت وانفعال که میتواند به نابودی کامل ایران بینجامد.
هدف نهایی این پیام، بیدارسازی حس میهندوستی ارتشیان، و در گام بعد، جلب همدلی نیروهای پاییندست سپاه است.
ایرانیان اکنون در برابر یکی از بزرگترین فرصتهای تاریخیبرای پایان دادن به تومور بدخیمی به نام جمهوری اسلامیقرار گرفتهاند. فرصتی که در صورت از دست رفتن، ممکناست به نابودی همیشگی ایران و سرنوشت ایرانیان بینجامد.
یا اکنون، یا هرگز.